اسمون

اسمون خیلی بزرگه ؛ خیلی قشنگه وقتی صاف و ابیه ، وقتی دلش گرفته و ابریه ، اسمون تمام دنیای ما ادما را پوشنده ، اون روز دم غروب با اون رنگ کبود ، شبا با اون همه ستاره ، اسمون سقف ارزوی ماست ، اسمون سقف همه بی سر پناه های دنیاس ، اسمون اسمون

زمین ، زمین فرش تمام اواره های دنیاست ، رخت خواب مرده هاست ، سفره پرنده هاست ، خونه درختاست ، بازی دیوونه هاست ، بستر رودخونه هاست

دنیا خونه ماست ، اخرت مقصد ماست ، امروز فرصت ماست ، فردا امید دیروز خاطره .....
وبلاگ هیچ جاست ، نوشتن توش نوشتن تو هواست ، خوندنش خوردن هواست ، دیدنش امید هر روز یه ادم تنهاست ، پست جدید ارزوی دلقک .....

سقف اسمون و فرش زمین ، امید فردا و فرصت امروز ، خونه و مقصد و مبدا و همه و همه پیش کش ، باشه ما از اینا سهمی نخواستیم اما اخه خدا ، دل دلقک فقط به اون وبلاگ خوش بود ، زمونه بی معرفت حالا راحت شدی ، اینم تنهای جایی که تو دنیای مجازی مسخره به ما داده بودی مال خودت

ولی مرام  ماشینم را عشقه که تنها فرصت من و تو برای ما بودنه ، ماشینی که حجله عشق ماست ، که شاهد حسرت و امید و ارزوی ماست ، که حتی وقتی تو نیستی تنهایی منو پر میکنه و هیچ وقت اشکم را به روم نمیاره

شب جمعه است و باز دل تنهای دلقک خسته و افسرده است ، دیگه حتی توان ناراحت شدن و شکسته شدن نداره ، همه امیدم به فرداست که زمین خدا تو خلوت کوه و دم طلوع خورشید یه فرصت برای ما شدن بده

اما یادش بخیر این ترانه که

هرچی ارزوی خوبه ماله تو
هر چی که خاطره داریم مال من

اون روزای عاشقونه مال تو
این شبا بی قراری مال من