دلقک

وقتی با دل گرفته و خسته از روزگار میخندی و لودگی میکنی وقتی میخندونی فقط یه بینی قرمز و یه لباس مسخره از دلقک کم داری

دلقک

وقتی با دل گرفته و خسته از روزگار میخندی و لودگی میکنی وقتی میخندونی فقط یه بینی قرمز و یه لباس مسخره از دلقک کم داری

شاید نباید دلتنگ باشم ، شاید حق ندارم ناراحت باشم ، شاید هیچ دلیلی برای اینکه دلم شکسته باشه وجود نداره ، شاید من هیچ حقی نداشته باشم
شاید ، شاید ، شاید من نباید ناراحت باشم اما هستم ، خدایا امشب فقط از تو دلگیریم ، از تو و سرنوشتی که هیچوقت حق من نبوده  

 

ازت دلگیرم که چیزایی نشونم دادم که هرگز مستحقش نبودم ، سزای پاک بازی من این نیست خدا ، دلگیرم که میون این همه سختی که دچارش شدم امشب یه ماشین ندارم و مجبورم توی خونه و این رخت خواب قصه هام را بخواب ببرم  

 

آی خدا دلگیرم ازت  ، آی زندگی سیرم ازت 

از زندگی میمیرم و عمرمو میگرم ازت

نظرات 1 + ارسال نظر
غزاله شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ق.ظ

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروز ما وقت نکردیم ازش تشکر کنیم .
چی می شد دیگه هرگز شکو فا شدن گلی رو نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم .
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.
چی می شد اگه خدا امروز به حرفهامون گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم .
چی می شد اگه خدا خواسته هامونو بی پاسخ می گذاشت چون فراموشش کردیم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد