دلقک

وقتی با دل گرفته و خسته از روزگار میخندی و لودگی میکنی وقتی میخندونی فقط یه بینی قرمز و یه لباس مسخره از دلقک کم داری

دلقک

وقتی با دل گرفته و خسته از روزگار میخندی و لودگی میکنی وقتی میخندونی فقط یه بینی قرمز و یه لباس مسخره از دلقک کم داری

با اینکه میدونم صبح به این زودی سر کار نیستی مثل هر روز صبح اولین کاری که میکنم اینه که به محض روشن کردن کامپیوترم کانکت بشم و منتظر پنجره offline یاهو بمنونم ، فکر کن الان چندین ساله که چراغ خاموش میام رو یاهو اما از وقتی رفتی همیشه چراغم روشنه ، نه بخاطر اینکه با رفتن تو احساس ازادی یا تنهایی کنم فقط بخاطر اینکه اگه اومدی بدونی هستم و هروقت مناسب بود باهات چت کنم
از بابت دیروز معذرت می خوام ، نمیدونم باید چه برداشتی از حرفات بکنم وقتی سعی میکنی برای ازدواج راهنماییم کنی یا در موردش حرف بزنی ، ولی من الان اصلا نمیخام بهش فکر کنم ، گذشته از قولی که به تو دادم فعلا اصلا امادگی فکر کردن بهش را ندارم ، تو این شرایط روحی نامساعد که حال و حوصله هیچ کس را ندارم و یه تلنگر میتونه تا مرز انفجار عصبیم کنه ازدواج احمقانه کاریه که میشه کرد ، من فعلا تو یه برزخی هستم که نمیدونم کجام و چی میخام و باید چیکار کنم
بهر حال دوست ندارم اگر قراره هر تصمیمی بگیری براش زمینه چینی کنی و منو اروم اروم اماده کنی چون اینطوری فقط بیشتر زجر کش میشم
مواظب خودت باش
نظرات 1 + ارسال نظر
ایده سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 ب.ظ http://4me.blogsky.com

چقدر حال و هوات شبیه منه... هر روز صبح کانکت شدن به یاهو... و هیچی.
تلاش من برای متقاعد کردن اون به ازدواج کردن. تلاش خودم برای تمام کردن قضیه. زور زورکی تحمل خواستگارایی که میان و میرن. امروز داشتم فک میکردم این چه وضع مزخرفیه که واسه خودم درست کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد